حوادث روزهای اخیر مصر روند تاریکی را برای این کشور و حتی جهان اسلام ترسیم میکند چون این کشور شاهد کشته شدن و مجروح شدن فرزندان خود به دست نظامیان این کشور است. مصریها کشور خود را مادر دنیا میدانند زیرا آنها معتقدند که اولین مظاهر تمدن در دنیا در این سرزمین شکل گرفته است. اما امروزه آتش و خون ارمغان کشوری است که همواره الهام بخش فکر و اندیشه برای جهان عرب و جهان اسلام بوده است. شاید اگر مصریها یک بار دیگر به رفتار خود میاندیشیدند و به قضاوت دنیا در مورد خود فکر میکردند، در رفتار خود تجدید نظر میکردند و سعی میکردند با اصلاح عملکرد خود مانع از ادامه خونریزی و نفرت در میان خود میشوند.
به نظر میآید هر دو گروه درگیر در مصر معنای دموکراسی را درک نکردهاند و دموکراسی را در یک میدان یک طرفه و بدون هرگونه مخالف میخواهند، آنهم در شرایطی که رقیب را بصورت کامل از صحنه رقابت و زندگی اجتماعی حذف کنند و هیچ روزنهای برای تفاهم و همکاری باقی نگذارند. دموکراسی چیزی مهمتر از یک انتخاب است، چرا که دموکراسی با مفاهیمی چون احترام به حقوق دیگران، تحمل مخالفان، سعه صدرو... رقم خورده است. اما مصریها امروز حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند، پس جای تعجب ندارد که خیابانهای مصر امروزه به کشتارگاههایی تبدیل شود که در آن طرفین دعوا، از کشته شدن مخالفان خود خوشحال شوند.
انقلاب مصر فرصتی تاریخی برای ساختن دوباره این کشور بود و شاید اگر محمد مرسی، رئیس جمهور منتخب مصر، انتخاب خود را انتخاب کل ملت مصر محسوب میکرد و از همه گروههای سیاسی برای ساختن مصر استفاده مینمود تفاهم و همکاری گفتمان غالب امروز مصر بود. عدم تجربه، نداشتن مهارت لازم و جدی نگرفتن مطالبات مخالفان مشکل اصلی محمد مرسی و تیم او بود که سبب شد که مسائل کوچک بزرگ به معضلات ملی تبدیل شود.
اما این اشتباهات فاحش دلیل بر این نمیشود که نظامیان با سرنگونی یک دولت قانونی و منتخب به بهانه جلوگیری از جنگ داخلی، با کشتار معترضین و هواداران محمد مرسی خود به عاملی برای کشتار و اختلاف در مصر تبدیل شوند. کودتای نظامی در هیچ جای دنیا نتوانسته به تحکیم دموکراسی ختم شود، بلکه کودتای نظامی در هر کشوری کینههای کهنه و تاریخی را در قلب مردم ایجاد کرده است.
در تمام کشورهای دموکراتیک دنیا استعفا، نشان دهندهی اعتراض به روند نامطلوب موجود است. پس در یک سیستم، دموکراتیک وزیر دفاع مصر هیچ راهی جز استعفاء برای اعتراض نسبت به روند و رفتار نامناسب دولت محمد مرسی نداشته است. کودتا اقدامی فراتر از اختیارات قانونی است و سبب پایمال شدن رأی کسانی میشود که چه به حق و چه به ناحق به رئیس جمهور منتخب رأی دادهاند.
اگر محمد مرسی هوشمند بود در اوج اعتراضهای مردمی باید دولت خود را منحل میکرد و دولت جدید ائتلافی با نظر مخالفان تشکیل میداد تا آنها را در مسئولیت مدیریت بحران شریک کند. و اگر مخالفان محمد مرسی منصف بودند باید تقاضای برگزاری رفراندوم میکردند تا راست بودن سیاستهای محمد مرسی در یک روند دمکراتیک مورد آزمایش قرار گیرد. این روش بسیار بهتر از حمایت نخبگان و رسانههای مصری از کودتا بود که نفرت و کینه را در میان اقشار مختلف مصر تعمیق بخشید. رفراندوم یعنی برکناری یک دولت قانونی با یک روش قانونی، ولی کودتا یعنی برکناری یک دولت قانونی توسط یک روش غیر قانونی. اما چون مصریها روش دوم برگزینند، قابل پیش بینی بود توفانی که شروع شده به آسانی آرام نگیرد و کشتی بحران زده مصردر دریای پرتلاطم به ساحل آرامش نرسد.
سناریو اشتباه بعد از کودتا در مصر ادامه یافت: دستگیری گسترده رهبران اخوان و در عین حال دعوت از هواداران آنها به مشارکت در فرایند سیاسی جدید، امری که حتی برای سادهترین افراد قابل پذیرش نبود. کودتاچیان میتوانستند بدون دستگیری گسترده مخالفان به آنها فرصت دوباره برای مشارکت سیاسی در انتخابات را بدهند تا فرایند سیاسی جدید با مشارکت همهی گروهها شکل بگیرد.
اعتراض طرفداران محمد مرسی در رابعة العدویه و میدان و النهضه یک حق مدنی بود که دولت موقت باید آن را تحمل میکرد. حتی اگر ادعای دولت موقت مبنی بر اختلال در نظم عمومی درست بود باید از روشهای دمکراتیک برای پایان دادن به این اعتراضها استفاده میشد. چرا کسی از خود نپرسید که چرا در برهم زدن اجتماع طرفداران محمد مرسی از ماشین آبپاش استفاده نشد؟ مگر نه اینکه پایان دادن به یک اجتماع با کمترین تلفات انسانی هنر است. پاسخ به اعتراضهایی که در انگلستان، آمریکا، فرانسه، ترکیه و... رخدادنشان داد که چگونه میتوان گروههای اجتماعی و سیاسی معترض را حتی در بالاترین خشونت از جانب آنها، با کمترین تلفات مدیریت کرد. جالب اینست که محمد مرسی و حتی حسنی مبارک در دوران ریاست جمهوری خود بسیار بهتر از دولت موقت فعلی و با کمترین تلفات انسانی اعتراضها و مخالفتهای خیابانی علیه خودرا مدیریت کردند. در اعتراضهای میلیونی علیه محمد مرسی هیچ گلولهای علیه مخالفان معترض شلیک نشد.
محمد البرادعی که معاون رئیس جمهور موقت بود در اعتراض به کشتار طرفداران محمد مرسی توسط نظامیان استعفاء کرد و گفت: «امکان پیدا کردن یک راهحل سیاسی میان مخالفان و موافقان محمد مرسی وجود داشته است.» این سخنان نشان میدهد که در دولت نظامی کسانی بودهاند که از خشونت زودرس برای سرکوبی مخالفان استقبال کرده و زمینهی آنرا فراهم کردهاند، زیرا این شرایط را فرصتی براری انتقام گیری از طرفداران محمد مرسی دانستهاند و در این مسیر به صدای دلسوزان و آشتیجویان در دولت موقت گوش ندادهاند. غافل از اینکه هنگامی که خونی ریخته شود جبران آنچه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت بسیار مشکل است. کشته شدن تعداد زیادی از طرفداران مرسی بدون دادن پاسخ سیاسی به آنها وبه خاک و خون کشیدن مردم بیدفاع سبب افزایش خشونت و هیجان در جبهه آسیب دیگران میشود و سبب بروز عکسالعملی از سوی آنها میشود که با منطق و تعقل همخوانی ندارد.
بنظر میآید عدهای در دولت نظامی حاکم از این روند استقبال میکنند تابا کشتار هرچه بیشتر معترضان راهی جز خشونت یا دفاع خشونتآمیز را برای معترضان باقی نگذارند.
اشتباه بزرگ دیگر تروریست خواندن طرفداران محمد مرسی است که راه را برای آشتی ملی میان مصریان برای دههها بعد مسدود میکند. باید پرسید: آیا مصر میخواهد به سعادت برسد و به دنیا فخر بفروشد در حالی که نیمی از جمعیت و فرزندان خود و پیروان آن را تروریست میخواند؟
مصر در آستانهی درهی سقوط قرار دارد و در این شرایط برای هر دو گروه درگیر راهی جز گذشت، جلوگیری از خشونت و کشتار، عدم اتهامزنی به یکدیگر و بازگشت به گفتگو و آشتی ملی وجود ندارد. در غیر اینصورت آتش تباهی مصر را به زمین سوخته تبدیل خواهد کرد که در آن هر دو طرف دعوا بازنده هستند، بدون اینکه امیدی به برنده بودن یکی از طرفین دعوا باشد.
نظرات
کردستانی
04 شهریور 1392 - 02:53سلام ضمن احترام به نظرات شما مثل اینکه با بیان این جملات بیشترخواسته اید البرادعی را غسل تمهیدوبرائت دهید ( محمد البرادعی که معاون رئیس جمهور موقت بود در اعتراض به کشتار طرفداران محمد مرسی توسط نظامیان استعفاء کرد و گفت: «امکان پیدا کردن یک راهحل سیاسی میان مخالفان و موافقان محمد مرسی وجود داشته است.» این سخنان نشان میدهد که در دولت نظامی کسانی بودهاند که از خشونت زودرس برای سرکوبی مخالفان استقبال کرده و زمینهی آنرا فراهم کردهاند، زیرا این شرایط را فرصتی براری انتقام گیری از طرفداران محمد مرسی دانستهاند و در این مسیر به صدای دلسوزان و آشتیجویان در دولت موقت گوش ندادهاند. غافل از اینکه هنگامی که خونی ریخته شود جبران آنچه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت بسیار مشکل است. کشته شدن تعداد زیادی از طرفداران مرسی بدون دادن پاسخ سیاسی به آنها وبه خاک و خون کشیدن مردم بیدفاع سبب افزایش خشونت و هیجان در جبهه آسیب دیگران میشود و سبب بروز عکسالعملی از سوی آنها میشود که با منطق و تعقل همخوانی ندارد. )درحالی که دراین مرحله دیگرپشیمانی سودی نداردچون دیگرکاراز کار گذشته است وآب رفته را نمی توان به جوی بازگرداند. توبه وپشیمانی البرادعی بیشتربه توبه وپشیمانی فرعون درمقابل حضرت موسی می ماند. که چاره ای غیرازاین نداشت وخداوندتبارک وتعالی هم که به نیات افرادآگاه است توبه اورانپذیرفت وغرق غرقش کردولاشه اورانگه داشت تاعبرتی باشدبرای آیندگان. البرادعی اگرانسان عاقلی بودوشیفته پست ومقاه نبود وبه خاطرآن باالسیسی وآمریکا و...همدستی نمی کرد وازراه قانونی ودموکراتیک به حذف مخالفانش می پرداخت کارش به فرارازمملکت ورسوایی نمی انجامید.... ازدیدگاه قرآن کریم:"هرکس انسانی رابکشد(یادرکشتن اوهمدستی کند) مثل اینکه همه انسان ها راکشته است ." پس خیانت البرادعی ،شیخ تقلبی الأزهر ،پادشاه عربستان و...وآمریکا وهمدستیشان باالسیسی خائن وقاتل وفاسددراذهان وتاریخ مردم آزاده وآزادیخواه جهان وخصوصا مردم مصرباقی خواهدماند.وهرگز ایشان رانخواهندبخشید.چون جنایت هایی راپی درپی مرتکب شدندکه ابلیس هم ازکرده آنها حیران وانگشت دردهان است!!!
بدوننام
04 شهریور 1392 - 10:41لطفا در مورد نظر عمرو خالد مطلب در سایت بگذارید